اميرحسيناميرحسين، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره

★ ★سام من امیر حسین ★ ★

خريد اميرحسين

هروقت بابايي ميخواد بره بندرعباس ما ميريم هايپر استار و خريدهاي كلي ميكنيم و هروقت كه خريدمون تموم ميشه و ميخوايم بريم اميرحسين بايد خودش چرخ دستي رو هل بده البته هل دادن كه نه بازي كردن با چرخ ،بابا سيامك بايد از جلو چرخ رو بكشه اميرحسين هم پاهاش رو جفت ميكنه و كف فروشگاه پاهاش رو ميكشه و سر ميخوره كه عكسش رو ميزارم چه شيطوني هستي بلاچهههههههه اينم كاري كه خيلي دوس داري ،كف فروشگاه سر سره بازي   ...
30 دی 1391

كنسرت موسيقي

دوباره يه كنسرت موسيقي كه من خيلي ازت راضي بودم و كلي پيشرفت داشتي اما هنوز اون شيطنت هاي خودت رو داري و يه وقتايي كارات رو انجام نميدادي اما در كل من كه خيلي راضي بودم و خوشحال از اينكه اينقدر پيشرفت كردي اينجا هم اجراي شعر زرافه پير بود كه اميرحسين طبل ميزنه و اينم يه عكس دسته جمعي از بچه هاي كلاس كه البته چندنفر نبودن ...
30 دی 1391

سرزمين عجايب

تقريبا دو هفته پيش بابايي عصر بهمون زنگ زد كه براي ساعت 8 شب بليط گرفته و داره مياد تهران و ما بايد تا ساعت 11 خودمون رو ميرسونديم كه بريم دنبالش خلاصه از بس يه مدت هوا سرد بود البته الان هم هست منظورم اينه كه خيلي كم ميبردمتت بيرون تصميم گرفتم كه ببرمت سرزمين عجايب براي خودت يكم بازي كني و بعدش بريم دنبال بابايي و كلي بهت خوش گذشت خوبيش اين بود كه چون ما ديررفتيم ساعت 9 بود خيلي خلوت بود راحت بازيهاتو كردي و بعدش هم رفتيم دنبال بابا ...
30 دی 1391

خبرهاي زياد

سلام پسر قند عسلم خوبي عشقم ،من اين روزها خيلي خيلي كم پيدا شدم و وقتام يه جورايي كم شده ،هم اينكه مهمون داشتم و سرگرم بودم از يه طرف دنبال كارهاي بيمارستان بودم به دليل اينكه پرونده نداشتم دوندگي داشت يه عالمه پست هاي عقب مونده هست اما از بس وقتي نتم باز هست سايتهاي بيهوده باز ميكني كامپيوترم به شدت ويروسي شده و عكسهاي دوربينم رو نشون نميده،الان هم ترس ورم داشته نكنه رم دوربينم ويروسي شده باشه يه خبر جديد اينكه مامان جون اينا دارن ميان تهران زندگي كنن و حسابي دور و برمون شلوغه خونه ايي هم كه گرفتن دقيقا كوچه پشتمونه،همه چي عاليه شكر خدا ديروز وسايلم رو حاضر ميكردم و ساك بيمارستان رو ميبستم و تو هم دلت خوش بود كه قراره داداش آلوچه به دنيا بي...
30 دی 1391
1